پدر و دختر
انتخاب اسم دختر کوچولوی من
سلام دختر گلم بلخره بعد از کلی دعوا سر اسم با این اون تصمیم گرفتم اسمت رو انتخاب کنم که حرفا تموم بشه هر روز همه برات اسم پیدا میکردن بابات هم خجالت میکشید و چیزی نمیگفت ولی من کلی گریه میکردم دوست نداشتم این و اون برات اسم بزاره حتی مامان خودم دلم میخواست با بابات دوتایی انتخاب کنیم حتی چند شب هم نخابیدم که چرا انقد اسم بچه من برا همه مهمه برام سخت بود تحملشو نداشتم و قتی ناراحت بودم ونمیتونستم بخوابم تو هم تو دلم نا آرامی میکردی آخر باباتم خسته شد و گفت خودت اسمش روانتخواب کن منم گفتم نه دوتایی انتخاب کنیم بعد این هفته جمعه که بیکار بودیم نشستیم کلی گشتیم ...
نویسنده :
مامان سحر
23:47
این هفته هم به سلامتی تموم شد
سلام کوچولوی مامان خدارو شکر هفته دوازدهم هم به سلامتی گذشت وامروز هفته سیزدهم هم شروع شد دوروز پیش با بابایی رفتیم سنوگرافی برعکس سنو های قبلی بیشتر به یه نی نی شبیه بودی و ما انتظار نداشیم تو چند هفته انقدر بزرگ شده باشی که ما راحت بتونیم ببینیمت دکتر هر کاری میکرد برنمی گشتی که ازت عکس نیم رخ بگیره و دستت رو تکون میدادی عکس های سنو رو دادم بابایی اسکن کنه برات بزارم هنوز نمی دونیم دختر خانومی یا آقا پسر ولی خیلی دوست داریم ...
نویسنده :
مامان سحر
14:43
دلنوشته بابا برا کوچولوی بابایی به مناسبت ولادت حضرت معصومه (س)و روز دختر
النا و پوشک هاش
عکس های دخملم
روزمرگی های مامان با دخملش
اینجا تازه از خواب بیدار شدم دنبال یکی میگردم باهاش بازی کنم مامان میاد پوشک و لباسامو عوض میکنه میزاره تو تختم منم سر حال تر دارم با عروسکم بازی میکنم ببین با چه ذوقی به عروسکام خیره شدم بعد به کارتون کایو نگاه کردم و با مامان بازی کردیم پستونکم روبا دست گرفتم دارم می خورم مامان لباسمو درآورد تا باهم بریم حموم الان مامان داره خشکم میکنه بعد لباس پوشیدم با مامان بازی کردم ...
نویسنده :
مامان سحر
1:03
بی خوابی):
شبها بی خوابی وخستگی به دیدن یک لبخند اراده ی دخترم می ارزه ...
نویسنده :
مامان سحر
0:08