هفت ماه و شانزده روز
سلام دخترم
امروز هفت ماه و شانزده روزه که صدای قلب کوچولوتو حس میکنم
دیگه چیزی کمتر از یک ما و نیم مونده که قدم کوچولو تو توی این دنیا
بزاری ولی هنوز هم باورم نمیشه
اتاقت تکمیل شده و دیگه چیزی نمونده ساک بیمارستانت رو بردم خونه
مامانی ترسیدم یهو زودتر بیای هول کنم یادم بره لباس های سایز ٠و ١
هم همن طور چون قرار بعد تولدت تا کمی بزرگتر بشی
و نافت بی افته بمونیم خونه مامانی بعد میاییم خونه خودمون
بابایی که خیلی دلش برات تنگ شده شبا باهت کلی حرف میزنه تو
هم صداشو میشناسی تا صداشو میشنوی تکون تکون میخوری
وقتی میریم بیرون تا یه نی نی میبینه دلش ضعف میره
همه منتظریم تا بیای امروز وقت دکتر دارم قراره برم برا کنترل
دکتر برا ٨ خرداد وقت داده ولی خرداد خیلی دیره کاش کمی
زودتر بیای
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی