دلم گرفته عشق کوچولوی مامان
دلم گرفته عشق کوچولوی مامان دارم داغون میشم
کاش از اول شیر نداشتم لذت شیر دادن
به تو رو نمی چشیدم
الان با شندین این حرف ها داغون نمیشدم
تو هم ندونی خدا میدونه چقدر عاشقتم جونم به خنده هات بنده
وقتی من هر بار با درست کردن شیر خشکت انقدر داغون میشم
انگار دارم برا خودم زهر درست میکنم چرا باید
از اینو اون بشنوم که گناه داره حیونیه بچه س شیر خودتو بده
میایم خونه گرسنت میشه بغلت میکنم شیر بدم بهت تو اصلا
لب نمیزنی انگار چندشت میشه انگار من غریبه ام انگار تو
نبودی که دوماه فقط شیر منو خوردی
از وقتی شیر نخوردی انقدر گریه کردم چشام کلی ضعیف شده
ولی این شیر لعنتی خشک نمیشه چند روزی شر شر میرزه صبح
که پاشدم جام خیس خیس بود فکر کردم عرق کردم دیدم نه
بوی شیر یاد همچنان در حال جاری شدن بود
وقتی عکسای کوچولوییت رو که داری شیر میخوری
میبینم داغون میشم
وقتی میبینم کسی بچه شو شیر میده دلم ضعف میره
هر کاری که شنیدم امتحان کردم و فقط دوروز اثر داشت
یه شب خیلی گریه کردم و خوابم برد و خواب بابامو دیدم
گفت چرا گریه میکنی شکر کن پول شیر خشک رو داری
بچت سیره
خستم نمیدونم چیکار کنم دیگه طاقت گریه هم ندارم به هر دری
که زدم حضرت رباب رو به لبای تشنه اصغرش قسم دادم
از خدا خواستم که شیرم رو بخوری چه نظر هایی که نکردم
برات قهرم از خدا قهرم
همه میگن تو سیدی بچه امام حسینی خدا حرف تو زود میشنوه
ولی چرا نشنید چرا حضرت عباس که النا رو از اون
خواستم و یه هفته نشده بهم کادو داد الن صدامو نمیشنوه
چرا کسی به داد گریه های من مادر نمیرسه
خدایا به لبای تشنه آقا امام حسین قسم میدم تا حاجتموندی
دست از دعا برنمی دارم
درسته بنده خوبی برات نوزده ساله
خیلی از حرفات رو گوش نکردم
درسته که یه رکعت نماز ندارم
ولی خدایا بچه بودم نفهمیدم غلت کردم
همه اشتباهامو جبران میکنم خودت حاجتمو روا کن....