دومین روز زمینی شدن فرشته کوچولوم
فرداش بابا اومد دنبالمون ما رو برد خونه مامانی اون روز خیلی شکمو بودی همش می می میخواستی و حتی نمی زاشتی لباست رو عوض کنیم مامانی سرهمت رو به زور تنت کرد بعد اومدیم خونه مامانی با مامانی رفتی حموم تر تمیز شدی حسابی می می خوردی و لالا کردی ...
نویسنده :
مامان سحر
13:01