الناالنا، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

عروسک قشنگمون النا

اولین پست سال 93 واولین عیدمون که دخترمون کنارمون بود

1393/1/2 18:06
نویسنده : مامان سحر
263 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر شیرین تر از عسلم عیدت مبارک سال خوبی رو برات آرزو میکنم خدا کنه امسال به هیچ وجه

شبنم روی گونه های گل قشنگم نشینه اگه توی دنیا همه مادر میشدن هممون زندگی خیلی راحتی

داشتیمخیال باطل یادم میاد همین5 سال پیش که 15 سال داشت 100 هزار تومن ترقه داده بودم و کوله

پشتیم رو پر کرده بودم راه میرفتم میترکوندم ولی سال قبل که تو دلم بودی فهمیدم چه اشتباه بزرگی

کرده بودم  امسال که بغلم بودی 10 ماهه بودی با هر صدای ترقه میپریدم هوا تو گوشات پنبه میزاشتم

گریه نکنی بد ترین روز عمرم بود وقتی میترسیدی پا به پات گریه میکردمگریه

الان که دارم با خودم فکر میکنم میگم من چه طوری فکر حال مریض ها و باردارها رو بچه ها و پیر هارو

نکرده بودم نهایت بد جنسیشیطان مگه این دنیا فقط برا خوشی دل خودمونه عصبانیمگه تنها داریم زندگی

میکنیم که یه لحظه خندیدن و ترسوندن این و اون رو به ترس یه بچه بیگناه ترجیح میدیمگریه

به جای اینکه آتیش به پولمون بزنیم و بترکونیمم میتونیم به یه بچه نیازمند لباس عید بخریم تا اونم روز

عید مثل بچه های خودمون لبخند رو لباشون باشه و اونا هم از این که کفش نو پاشونه با آفتخار و غرور

راه برن  .... یه خاهش ازمامان ها شب چهار شنبه سوری ترقه بازی نکردن رو به بچه ها یاد بدیم و

فرهنگ سازی کنیم نزاریم حتی بچه ها از دم در یا بالکن ترقه بازی ببینند یه از اقواممون دخترش دم

در نگاه میکرد ترقه خورده به چشمش  ... چشمش رو از دست داده

حتی اگه گریه کنن هم نزارین برن چون گریه اولی از گریه بعد حادثه بهتره ...

حالا بگزریم بریم سراغ آخرین عکسای سال 92

 

عکسای عید رو بعدا میزارم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)